Web Analytics Made Easy - Statcounter

مظفر نامدار، پژوهشگر اندیشه سیاسی در گزیده مجموعه اسنادی درباره نهضت ۱۵ خرداد که به‌زودی توسط سازمان اسناد و کتابخانه ملی منتشر می‌شود، گفت: قیام ۱۵ خرداد یکی از خودجوش‌ترین جنبش‌های اجتماعی در ایران بود.

به گزارش ایران اکونومیست، سازمان اسناد و کتابخانه ملی به‌زودی مجموعه اسنادی را درخصوص نهضت ۱۵ خرداد منتشر می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

گزیده این اسناد در گفت‌وگویی با مظفر نامدار، پژوهشگر اندیشه سیاسی معاصر منتشر شده که به شرح زیر است:«

بعد از فوت مرحوم بروجردی، تا سال ۱۳۴۳ اتفاقات عجیب و غریبی در ایران افتاد. دوره دیکتاتوری سیاه دو وظیفه داشت و آن  اینکه دو مرجع قدرت را از بین ببرد. ایلات و مذهب. ایلات در همه ادوار تاریخ قدرت سیاسی و توانایی تأسیس نظام داشتند و مذهب قدرت فرهنگی داشت. روحانیت ‌و نهادهای مذهبی ما از زمان صفویه قدرت گرفت. رضا خان تلاش زیادی برای از بین بردن این دو قدرت کرد. او ایلات را تار و مار کرد؛ اما حریف مذهب نشد.

محمدرضا پهلوی هم تا ده سال اول جوانی بود که تازه حکومت دستش افتاده بود؛ اما پس از ساقط کردن دولت مصدق فکر کرد که در صحنه سیاست ایران بحثی ندارد به همین خاطر سکوت پیشه کرد. پس از فوت مرحوم بروجردی اما شمشیر را از رو بست. اولین اقدام محمدرضا پهلوی برای سنجش میزان قدرت روی انجمن‌های ایالتی و ولایتی پیاده شد. محمدرضا به صورت غیرقانونی تصویب‌نامه‌ای را مصوب کردند که خودشان هم فکر نمی‌کردند صدای پرقدرتی علیه آن شکل بگیرد. ورود امام خمینی(ره) به شکل یک رهبری فراگیر در همین دوره است. امام خمینی در وهله اول، غیرقانونی بودن انجمن‌های ایالتی و ولایتی را اعلام کرد. داستان دیگر آقای بروجردی نبود. شخصی به نام روح‌الله سربرآورده بود که سایر علما را پشت سر خود داشت. طرح مکتوب اصلاحات ارزی با طرح اجرا شده تفاوت داشت. این اتفاقات روحانیت را منسجم کرده بود.

این اتفاق‌ها برای رژیم پهلوی گران تمام شد. در فروردین ۱۳۴۲ مجلس عزایی در حوزه علمیه قم برقرار شد. رژیم با تمام ارکان به صحنه آمد، خون ریخت و فضا آنچنان رنج‌آور شد که آن سخنرانی آتشین را انجام داد. همان شب امام دستگیر و فردای آن روز که ۱۵ خرداد بود، مردم به خیابان آمدند. در تهران، ورامین و کاشان و… به میدان آمدند. قیام ۱۵ خرداد یکی از خودجوش‌ترین جنبش‌های اجتماعی در ایران بود. نه امام از آنها خواسته بود که اعتراض کنند و نه حزبی وجود داشت.

بعضی به غلط می‌گویند که روحانیت آن را هدایت کرد؛ این در حالی است که بعضی علما از دستگیری امام خبر نداشتند. تا کنون هیچ روحانی و حزبی هم ادعای هدایت ۱۵ خرداد را ندارد. جریان‌های ملی‌گرا هم برائت جوییدند، معتقد بودند که ۱۵ خرداد رژیم پهلوی را رادیکال کرده است و شاه به‌زودی قرار بود امتیازاتی بدهد که این جنبش همه را به باد داد. رژیم پهلوی با انقلاب سفید و اصلاحات ارزی سرمایه‌گذاری کرده بود. کسی باور نمی‌کرد که شاه بخواهد با دادن زمین زبان روستایی‌ها را ببندد، آنها اعتراض کنند. روستایی‌های ورامین و کاشان به سمت شهر آمدند و اعتراض را شروع کردند. گویی روستایی‌ها آگاهی بیشتری داشتند.»

 

منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: قیام ۱۵ خرداد ورامین ، قیام 15 خرداد ، مظفر نامدار ، سازمان اسناد و کتابخانه ملی

منبع: ایران اکونومیست

کلیدواژه: قیام ۱۵ خرداد ورامین قیام 15 خرداد سازمان اسناد و کتابخانه ملی ۱۵ خرداد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۱۵۹۶۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رئالیسم سیاسی چیست؟

  عصر ایران - رئالیسم سیاسی (political realism) احتمالا قدیمی‌ترین نظریه دربارۀ سیاست بین‌الملل است. پیشینۀ این نظریه را می‌توان در شرح توکیدیدس (thuchydides) دربارۀ جنگ‌های پلوپونزی و نوشتۀ کلاسیک شون تسه (sun tzu) متفکر چین باستان مشاهده کرد.

  جنگ‌های پلوپونزی به مجموعه جنگ‌هایی گفته می‌شود که از 431 تا 403 پیش از میلاد بین اسپارت و آتن وجود داشت. نوشتۀ کلاسیک شون تسه نیز "هنر جنگ" نام دارد که دربارۀ راهبردها یا استراتژی‌های جنگی است. این کتاب تقریبا همزمان با شرح توکیدیدس دربارۀ جنگ‌های پلوپونزی (یا پلوپونز) نوشته شده است.

  از دیگر چهره‌های برجسته در سنت رئالیسم سیاسی می‌توان به ماکیاولی و توماس هابز اشاره کرد. با این حال رئالیسم فقط در قرن بیستم، با انگیزه‌های برآمده از دو جنگ جهانی، به صورت چشم‌انداز مسلط سیاست بین‌الملل درآمد.

  در حالی که ایده‌آلیسم تاکید دارد که "اخلاق" باید راهنمای روابط بین‌الملل باشد، رئالیسم بر پایۀ تاکید بر "سیاست قدرت" و پیگیری "منافع ملی" بنا نهاده شده است. فرض بنیادی رئالیسم این است که "دولت" بازیگر اصلی صحنۀ بین‌المللی یا جهانی است، و چون حکمران است، می‌تواند به صورت واحدی خودمختار عمل کند.

  افزون بر این، پیدایش ناسیونالیسم و ظهور دولت-ملت جدید، دولت را به اجتماع سیاسی همبسته‌ای تبدیل می‌کند که در آن سایر وفاداری‌ها و بستگی‌ها تابع وفاداری به ملت است.

  اندیشمندان رئالیست، مانند تی.اچ.کار و هانس مورگنتا، دربارۀ باور ایده‌آلیستی به "اینترناسیونالیسم" و هماهنگی طبیعی به "جامعۀ جهانی"، موضعی انتقادی داشته‌اند. تی.اچ.کار معتقد بود که ایمان ساده‌لوحانه به "حقوق بین‌الملل" و "امنیت جمعی" در دورۀ میان دو جنگ جهانی، سیاستمداران اروپایی و آمریکایی را از شناخت توسعه‌طلبی آلمان و اقدام برای جلوگیری از آن بازداشت.

  در مقابل، رئالیست‌ها بر این موضوع تاکید دارند که چون اقتداری بالاتر از دولت حکمران وجود ندارد، سیاست بین‌الملل در شرایط "وضع طبیعی" عمل می‌کند و به همین علت دستخوش آنارشی است نه هماهنگی.

  از این منظر، دولت‌ها در جهان مثل "افراد" هستند در جامعه‌ای فاقد دولت. در چنین جامعه‌ای، هیچ منبع اقتدار مشروعی وجود ندارد که بتواند افراد را از تعرض احتمالی به حقوق یکدیگر بازدارد. در جهان واقع نیز عملا چنین منبع اقتداری وجود ندارد.

 اگرچه تشکیل سازمان ملل اقدامی در راستای نقض این توصیف رئالیستی از سیاست بین‌الملل بوده، ولی ناکارآمدی این سازمان در جلوگیری از نقض حقوق بین‌الملل از سوی یک دولت، دال بر این است که توصیف رئالیست‌ها از وجود نوعی آنارشیسم در عرصۀ روابط بین‌الملل کاملا هم بیراه نیست.

  با این حال می‌توان مواردی را هم مثال زد که شورای امنیت سازمان ملل موفق شده به عنوان یک منبع مشروع اقتدار، مانع نقض حقوق یک دولت از سوی دولتی دیگر شود؛ و یا دولتی را از نقض حقوق ملت تحت حکمرانی‌اش بازدارد. بیرون راندن ارتش عراق از کویت در جنگ اول خلیج فارس و نیز ساقط کردن حکومت معمر قذافی برای ممانعت از کشتار مردم لیبی، هر دو با مجوز شورای امنیت سازمان ملل صورت گرفت.

  بنابراین در چنین مواردی، شورای امنیت سازمان ملل مظهر "اقتداری بالاتر از دولت حکمران" است و مانع از پیدایش تام و تمام "وضع طبیعی" در عرصۀ روابط بین‌الملل می‌شود.

  در مجموع به نظر می‌رسد سازمان ملل متحد، وضعیتی مابین توصیفات و انتظارات رئالیست‌ها و ایده‌آلیست‌ها از روابط بین‌الملل ایجاد کرده است. یعنی مانع تحقق کامل توصیفات رئالیست‌ها بوده، ولی انتظارات رئالیست‌ها را چنانکه باید برآورده نکرده است.

  به هر حال مطابق نگرش رئالیسم سیاسی، نظام بین‌المللیِ آنارشیک، نظامی است که در آن هر دولتی مجبور است به خود کمک کند و به منافع ملی خود، که اساسا موجب بقای دولت و دفاع از سرزمین تعریف می‌شود، ارجحیت دهد.

  به همین دلیل است که رئالیست‌ها بر نقش قدرت در مسائل بین‌المللی چنین تاکید شدیدی دارند و می‌خواهند قدرت را بر اساس آمادگی نظامی یا نیروی نظامی‌اش بشناسند.

  البته آنارشی بین‌المللی به معنای درگیری بی‌امان و جنگ بی‌پایان نیست. رئالیست‌ها تاکید دارند که الگوی "درگیری و همکاری" عمدتا با نیازمندی‌های "توازن قوا" هماهنگ است.

این دیدگاه که در پی ایجاد امنیت ملی است، اذعان می‌کند که دولت‌ها وارد اتحادهایی می‌شوند که اگر در برابر یکدیگر به حالت توازن درآیند، ممکن است در بلندمدت صلح و ثبات بین‌المللی را تضمین کنند. اما اگر توازن قدرت به هم ریزد، نتیجۀ احتمالی جنگ است.  

دربارۀ نسبت رئالیسم با "وضع طبیعی" باید این نکتۀ را متذکر شد که رئالیست‌ها معتقدند "نظم بین‌المللی" همان "وضع طبیعی" کلاسیک نیست، زیرا قدرت و ثروت و سایر منابع در میان دولت‌ها به طور برابر توزیع نشده است.

  در واقع بازیگران اصلی به طور سنتی با موقعیت "قدرت‌های بزرگ" هماهنگ شده‌اند. سلسله‌مراتب برآمده از دولت‌ها، که حاصل این وضع است، تا حدی نظمی را به نظام بین‌المللی تحمیل می‌کند، و کنترلی را نشان می‌دهد که قدرت‌های بزرگ از راه بلوک‌های تجاری، "مناطق نفوذ" و مستعمره کردن، آشکارا بر "دولت‌های تابع" اعمال می‌کنند.

  این وضع در دورۀ جنگ سرد به ایجاد نظم جهانی دوقطبی‌ای انجامید که در آن رقابت بین بلوک قدرت ایالات متحدۀ آمریکا و بلوک قدرت شوروی به بیشتر بخش‌های جهان گسترش یافت.

  رئالیست‌ها معتقدند که دوقطبی بودن جهان به حفظ صلح کمک می‌کرد زیرا هزینه‌های نظامی فزاینده منجر به به ایجاد سیستم بازدارندۀ فعالیت هسته‌ای می‌شد؛ بویژه زمانی که در دهۀ 1960 احتمال نابودی حتمی متقابل تشخیص داده شده بود.

  از این رو سلسله‌مراتبی باثبات بر پایۀ مقررات پذیرفته شده و فرایندهای شناخته شده جلوی آنارشی را گرفت و رئالیست‌ها را تشویق کرد تا اندیشۀ تعدیل‌شده‌ای را بپذیرند که آن را "جامعۀ آنارشیستی" نامیدند.  

  رئالیسم سیاسی بر "جدایی سیاست از اخلاق" تاکید دارد. همین تفکیک، مبنای مهم‌ترین انتقادها به این نگرش سیاسی بوده است. منتقدان می‌گویند رئالیسم سیاسی مایۀ مشروعیت رقابت نظامی و جاه‌طلبی قدرت‌های بزرگ و کوچک است. از نظر منتقدان، "سیاست قدرت" جهان را در آستانۀ "فاجعۀ هسته‌ای" قرار داده و در تامین صلح هم چندان موفق نبوده.

  انتقاد دیگر را نظریه‌پردازان فمینیست مطرح کرده‌اند که معتقدند رفتار قدرت‌جویانه و پرداختن به امنیت ملی و قدرت نظامی، همگی بازتاب سلطۀ مردان بر عالم سیاست است که ترجیحاتشان اساسا تجاوزگرایانه و رقابت‌جویانه است.  

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: «ایده‌آلیسم» در سیاست جهانی یعنی چه؟ «وضع طبیعی» ؛ عرصۀ خشونت یا آزادی؟ «سیاست واقعی» چیست؟

دیگر خبرها

  • اعتلای فرهنگ و اندیشه ایران اسلامی در گرو تلاش هدفمند معلمان است
  • در حمله به اسرائیل، از لایه پدافندی ناتو عبور کردیم 
  • جنجال نظرات مهدی نصیری درباره شاهزاده پهلوی و اپوزیسیون!
  • شهید مطهری پهلوان جهاد تبین بود
  • روز صعود از لیگ یک به لیگ برتر: 16 خرداد
  • موگویی: وزارت خارجه هنوز اسناد پهلوی اول و دوم را آزاد نکرده است/ باقری‌کنی: ورود به پژوهش درباره امنیت ملی جسارت می‌خواهد
  • رئالیسم سیاسی چیست؟
  • جهان ایران را به عنوان قدرت برتر پذیرفت
  • همایش عقیدتی سیاسی سپاه روح‌الله استان مرکزی
  • انتقاد شدیدالحن از حکم اعدام توماج | کسانی عمدا حیثیت نظام را بر باد می‌دهند؟